معنی فارسی domification

B1

فرایند تبدیل یک مکان به محلی مناسب زندگی.

The process of turning a space into a more livable and homey environment.

example
معنی(example):

تبدیل آن منطقه به محل سکونت باعث فضای بیشتری برای هم‌پیمانی اجتماعی شده است.

مثال:

The domification of the area has led to a more community-oriented space.

معنی(example):

دامیفیکیشن می‌تواند پیوندهای اجتماعی را در محله‌ها تقویت کند.

مثال:

Domification can enhance social ties in neighborhoods.

معنی فارسی کلمه domification

: معنی domification به فارسی

فرایند تبدیل یک مکان به محلی مناسب زندگی.