معنی فارسی dominative
B1به معنی تسلط و کنترل بر دیگران.
Having power or influence over others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شخصیت تسلططلب او غالباً همکارانش را ترساند.
مثال:
His dominative personality often intimidated his colleagues.
معنی(example):
رفتار تسلططلب میتواند نشانهای از ناامنی باشد.
مثال:
The dominating behavior can be a sign of insecurity.
معنی فارسی کلمه dominative
:
به معنی تسلط و کنترل بر دیگران.