معنی فارسی dominionism

B1

باوری که بر اساس آن معتقد است که انسان‌ها باید حاکمیت خدا را بر زمین مستقر کنند.

A theological belief advocating for the establishment of God's dominion on Earth.

example
معنی(example):

دومینیونیسم بر نحوه دیدگاه برخی افراد درباره سیاست تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Dominionism affects how some people view politics.

معنی(example):

ظهور دومینیونیسم موضوعی برای بحث است.

مثال:

The rise of dominionism is a topic of debate.

معنی فارسی کلمه dominionism

: معنی dominionism به فارسی

باوری که بر اساس آن معتقد است که انسان‌ها باید حاکمیت خدا را بر زمین مستقر کنند.