معنی فارسی domitable
B2قابل تسلیم، به معنای توانایی کنترل یا تربیت یک حیوان وحشی یا غیرقابل کنترل.
Capable of being subdued or tamed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حیوان وحشی به راحتی قابل تسلیم نبود.
مثال:
The wild animal was not easily domitable.
معنی(example):
با صبر، حتی خشنترین حیوان نیز قابل تسلیم است.
مثال:
With patience, even the fiercest beast can be domitable.
معنی فارسی کلمه domitable
:
قابل تسلیم، به معنای توانایی کنترل یا تربیت یک حیوان وحشی یا غیرقابل کنترل.