معنی فارسی don't hold your breath
B1منتظر چیزی بودن که احتمال وقوع آن کم است.
An expression used to tell someone not to wait for something that is unlikely to happen.
- IDIOM
example
معنی(example):
فکر میکنم آن رویداد را لغو میکنند، پس نفس خود را نگه ندارید.
مثال:
I think they will cancel the event, so don't hold your breath.
معنی(example):
ممکن است ناامید شوی، پس برای جواب سریع نفس خود را نگه ندارید.
مثال:
You might be disappointed, so don't hold your breath for a quick response.
معنی فارسی کلمه don't hold your breath
:منتظر چیزی بودن که احتمال وقوع آن کم است.
