معنی فارسی donnick
B2دانیچی، وصف رفتاری خاص که نشاندهنده خصایص غیرمعمول یا غیرقابل انتظار باشد.
Describes behavior that is peculiar or unexpected.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار دانیچی کودک همه را شگفتزده کرد.
مثال:
The donnick behavior of the child surprised everyone.
معنی(example):
او در طول جلسه نگرش بسیار دانیچی داشت.
مثال:
She had a very donnick attitude during the meeting.
معنی فارسی کلمه donnick
:
دانیچی، وصف رفتاری خاص که نشاندهنده خصایص غیرمعمول یا غیرقابل انتظار باشد.