معنی فارسی dormette

B1

دوره‌ای از خواب کوتاه که معمولاً در روز به‌وجود می‌آید.

A short nap taken in the day, typically for rest.

example
معنی(example):

او در بعدازظهر یک خواب کوتاه داشت.

مثال:

She took a short dormette during the afternoon.

معنی(example):

بعد از ناهار، او تصمیم گرفت که یک خواب کوتاه داشته باشد.

مثال:

After lunch, he decided to have a dormette.

معنی فارسی کلمه dormette

: معنی dormette به فارسی

دوره‌ای از خواب کوتاه که معمولاً در روز به‌وجود می‌آید.