معنی فارسی dorsel
B1دورسل، ناحیهای از بدن جانوران آبزی که معمولاً شامل بالههای اصلی و شکلهای دیگر است.
The dorsal region of aquatic animals, often associated with fins and other structures.
- NOUN
example
معنی(example):
دورسل قسمت مهمی از آناتومی ماهی است.
مثال:
The dorsel is an important part of the fish's anatomy.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه دورسل میپردازند تا رفتار ماهیها را درک کنند.
مثال:
Scientists study the dorsel to understand fish behavior.
معنی فارسی کلمه dorsel
:
دورسل، ناحیهای از بدن جانوران آبزی که معمولاً شامل بالههای اصلی و شکلهای دیگر است.