معنی فارسی dossy
B1یک فرد بیتوجه و آرام که ممکن است در فعالیتهای اجتماعی یا گروهی شرکت نکند.
A person who is inactive or aloof, often avoiding social interaction.
- NOUN
example
معنی(example):
پسر داسی آرام در گوشه نشسته بود.
مثال:
The dossy boy sat quietly in the corner.
معنی(example):
او اغلب در کلاس داسی است و از شرکت کردن طفره میرود.
مثال:
He is often dossy during class and avoids participation.
معنی فارسی کلمه dossy
:
یک فرد بیتوجه و آرام که ممکن است در فعالیتهای اجتماعی یا گروهی شرکت نکند.