معنی فارسی dossil

B1

شیء یا وسیله‌ای که به‌دلیل سن یا عدم استفاده، به حالت غفلت درآمده است.

An object or item that has become obsolete or forgotten due to age.

example
معنی(example):

داسیل قدیمی پر از گرد و غبار بود.

مثال:

The old dossil was covered in dust.

معنی(example):

او در زیرشیروانی داسیلی پیدا کرد که فراموش شده بود.

مثال:

He found a dossil in the attic that had been forgotten.

معنی فارسی کلمه dossil

: معنی dossil به فارسی

شیء یا وسیله‌ای که به‌دلیل سن یا عدم استفاده، به حالت غفلت درآمده است.