معنی فارسی dotardly
B1دوتاردلی به حالتی اشاره میکند که تحت تأثیر رویکردهای پیر یا غیر مدرن قرار دارد.
In a manner characterized by age or outdatedness, usually in context of behavior or ideology.
- ADVERB
example
معنی(example):
نظرات دوتاردی او همه را در اتاق شگفتزده کرد.
مثال:
His dotardly remarks surprised everyone in the room.
معنی(example):
عملکردهای دوتاردی آن مرد با تردید نگریسته شد.
مثال:
The dotardly actions of the man were viewed with skepticism.
معنی فارسی کلمه dotardly
:
دوتاردلی به حالتی اشاره میکند که تحت تأثیر رویکردهای پیر یا غیر مدرن قرار دارد.