معنی فارسی dottily

B1

دوتلی، به صورت دقیق و با تأکید بر جزئیات.

In a manner that emphasizes small, intricate details or points.

example
معنی(example):

او به طور دوتلی صحبت کرد و بر هر نکته کوچک تأکید کرد.

مثال:

She spoke dottily, emphasizing every little point.

معنی(example):

ارائه به طور دوتلی انجام شد و پیگیری آن آسان بود.

مثال:

The presentation was delivered dottily, making it easy to follow.

معنی فارسی کلمه dottily

: معنی dottily به فارسی

دوتلی، به صورت دقیق و با تأکید بر جزئیات.