معنی فارسی doublehanded
B1دو دست، با استفاده از هر دو دست، به طور فعال یا موثر انجام دادن کاری.
Using both hands to perform an action, often to enhance effectiveness.
- ADVERB
example
معنی(example):
او قایق را دو دست هدایت کرد تا سریعتر برود.
مثال:
He paddled the canoe doublehanded to go faster.
معنی(example):
او ترجیح میدهد ویولن را دو دستی بنوازد تا کنترل بهتری داشته باشد.
مثال:
She prefers to play the violin doublehanded for better control.
معنی فارسی کلمه doublehanded
:
دو دست، با استفاده از هر دو دست، به طور فعال یا موثر انجام دادن کاری.