معنی فارسی down-voting

B1

عمل رأی منفی دادن برای نشان دادن نارضایتی با مصادیق موجود در فضای مجازی.

The process of voting against content to enhance community standards.

example
معنی(example):

رأی منفی به بهبود کیفیت بحث‌ها در تالارهای گفتگو کمک می‌کند.

مثال:

Down-voting helps improve the quality of discussions in forums.

معنی(example):

بسیاری از جوامع رأی منفی را برای حفظ محتوای مرتبط ترویج می‌کنند.

مثال:

Many communities promote down-voting to keep content relevant.

معنی فارسی کلمه down-voting

: معنی down-voting به فارسی

عمل رأی منفی دادن برای نشان دادن نارضایتی با مصادیق موجود در فضای مجازی.