معنی فارسی downless

B1

حالت یا ویژگی بدون احساس ناراحتی یا افسردگی.

A state of being free from sadness or depression.

example
معنی(example):

او بعد از رسیدن به هدفش احساس بدون افسردگی کرد.

مثال:

He felt downless after achieving his goal.

معنی(example):

جوّ کاملاً شاداب و بدون افسردگی بود.

مثال:

The atmosphere was downless, filled with joy.

معنی فارسی کلمه downless

: معنی downless به فارسی

حالت یا ویژگی بدون احساس ناراحتی یا افسردگی.