معنی فارسی downlooker
B1نگاهدارنده، فردی که برای نظارت یا مشاهده تأثیرات، رفتارها یا تغییرات در یک سیستم تعیین شده است.
A person who observes or monitors a process or situation.
- NOUN
example
معنی(example):
نگاهدارنده نظراتی در مورد طراحی جدید ارائه داد.
مثال:
The downlooker provided feedback on the new design.
معنی(example):
به عنوان یک نگاهدارنده، نقش او نظارت و گزارشدهی بود.
مثال:
As a downlooker, his role was to observe and report.
معنی فارسی کلمه downlooker
:
نگاهدارنده، فردی که برای نظارت یا مشاهده تأثیرات، رفتارها یا تغییرات در یک سیستم تعیین شده است.