معنی فارسی downrated
B1زمانی که چیزی ارزش یا رتبه کمتری نسبت به قبل دارد.
To have received a lower rating or value than previously assigned.
- verb
verb
معنی(verb):
To give something a lower rating.
example
معنی(example):
پس از بررسیهای کیفیت، محصول ارزیابی منفی شد.
مثال:
After the quality checks, the product was downrated.
معنی(example):
عملکرد او به دلیل اشتباهات متعدد پایینتر ارزیابی شد.
مثال:
His performance was downrated due to multiple mistakes.
معنی فارسی کلمه downrated
:
زمانی که چیزی ارزش یا رتبه کمتری نسبت به قبل دارد.