معنی فارسی downsome
B2فرد، گروه یا چیزی که یا وضعیتی به سمت پایین یا کاهش دارد.
Referring to someone or something that shows a downward or decreasing trend.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها نتایج کاهشی در پروژه نشان دادند.
مثال:
They showed downsome results in the project.
معنی(example):
تغییرات جوی به شکل کاهشی بوده است.
مثال:
There was a downsome shift in the weather.
معنی فارسی کلمه downsome
:
فرد، گروه یا چیزی که یا وضعیتی به سمت پایین یا کاهش دارد.