معنی فارسی downthrust
B2فشاری که به سمت پایین عمل میکند، معمولاً در زمینههای زمینشناسی.
A movement or force pushing downwards.
- NOUN
example
معنی(example):
حرکت پایینه فشار باعث جابجایی در صفحات تکتونیکی شد.
مثال:
The downthrust movement caused a shift in the tectonic plates.
معنی(example):
فشار پایینزمین یک دره تشکیل داد.
مثال:
The downthrust of the land formed a valley.
معنی فارسی کلمه downthrust
:
فشاری که به سمت پایین عمل میکند، معمولاً در زمینههای زمینشناسی.