معنی فارسی downtrod
B1به فردی اشاره دارد که تحت فشار یا ظلم قرار میگیرد و احساس بیارزشی میکند.
To be oppressed or treated badly, often resulting in a feeling of worthlessness.
- VERB
example
معنی(example):
او به خاطر رفتار سختگیرانه رئیسش احساس پایمال شدن کرد.
مثال:
He felt downtrod by the harsh treatment of his boss.
معنی(example):
جامعه پس از این حادثه به آرامی پایمال شد.
مثال:
The community downtrod in silence after the incident.
معنی فارسی کلمه downtrod
:
به فردی اشاره دارد که تحت فشار یا ظلم قرار میگیرد و احساس بیارزشی میکند.