معنی فارسی dragbolt

B1

درگولت، وسیله‌ای جادویی یا مکانیکی برای بی‌حرکت کردن یا مانع شدن از حرکت اشیاء.

A device or spell used to immobilize or hinder movement.

example
معنی(example):

جادوگر از یک درگولت برای بی حرکت کردن دشمن استفاده کرد.

مثال:

The wizard used a dragbolt to immobilize the enemy.

معنی(example):

این دستگاه مانند یک درگولت عمل کرد و همه چیز را سر جای خود نگه داشت.

مثال:

The device functioned like a dragbolt, holding everything in place.

معنی فارسی کلمه dragbolt

: معنی dragbolt به فارسی

درگولت، وسیله‌ای جادویی یا مکانیکی برای بی‌حرکت کردن یا مانع شدن از حرکت اشیاء.