معنی فارسی dreamage

B1

دوران یا مرحله‌ای از خواب که شامل آرزوها و آرزوهای غیر واقعی است.

The state or quality of dreaming; a period characterized by dreams.

example
معنی(example):

دوران خواب او در کودکی پر از شادی و ماجراجویی بود.

مثال:

The dreamage of her childhood was filled with joy and adventure.

معنی(example):

او اغلب به یاد دوران خواب روزهای ساده‌تر می‌افتاد.

مثال:

He often reminisced about the dreamage of simpler times.

معنی فارسی کلمه dreamage

: معنی dreamage به فارسی

دوران یا مرحله‌ای از خواب که شامل آرزوها و آرزوهای غیر واقعی است.