معنی فارسی dreamless
B1بیخواب، به معنای حالتی که در آن خواب وجود ندارد.
Characterized by a lack of dreams during sleep.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شب گذشته خواب بیخیالی داشت.
مثال:
He had a dreamless sleep last night.
معنی(example):
وضعیت بیخوابی میتواند بسیار آرامشبخش باشد.
مثال:
The dreamless state can be quite restful.
معنی فارسی کلمه dreamless
:
بیخواب، به معنای حالتی که در آن خواب وجود ندارد.