معنی فارسی drencher

B2

بارانی که باعث خیس شدن شدید می‌شود.

A heavy rain that causes one to become very wet.

example
معنی(example):

بارش باران، بارانی خیس‌کننده بود.

مثال:

The downpour was a drenching rain.

معنی(example):

او در طوفان ناگهانی خیس شد.

مثال:

He got drenched in the sudden storm.

معنی فارسی کلمه drencher

: معنی drencher به فارسی

بارانی که باعث خیس شدن شدید می‌شود.