معنی فارسی dridder

B1

شیئی که معمولاً برای سر و سامان دادن و نظم‌دهی استفاده می‌شود.

An item typically used for organizing or tidying up.

example
معنی(example):

در بین همه‌ی شلوغی، پیدا کردن دریدر دشوار بود.

مثال:

The dridder was hard to find among all the clutter.

معنی(example):

او از یک دریدر برای کمک به نظم‌دهی اتاق شلوغ استفاده کرد.

مثال:

She used a dridder to help organize the messy room.

معنی فارسی کلمه dridder

: معنی dridder به فارسی

شیئی که معمولاً برای سر و سامان دادن و نظم‌دهی استفاده می‌شود.