معنی فارسی driegh
B1نوعی آب و هوا که خشک و ناامید کننده است.
Describing a bleak, dry, and often unpleasant weather condition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هوای خشک همه را ناراحت کرده بود.
مثال:
The driegh weather made everyone uncomfortable.
معنی(example):
این روزی خشک بود و هیچ نشانهای از باران وجود نداشت.
مثال:
It was a driegh day with no sign of rain.
معنی فارسی کلمه driegh
:
نوعی آب و هوا که خشک و ناامید کننده است.