معنی فارسی drightin

B1

به هم چسباندن یا جمع کردن چند چیز.

To bind together or consolidate items.

example
معنی(example):

معلم از ما خواست که کار خود را به هم بچسبانیم.

مثال:

The teacher asked us to drighin our work.

معنی(example):

ما نیاز داریم که اسناد را برای ارائه به هم بچسبانیم.

مثال:

We need to drighin the documents for the presentation.

معنی فارسی کلمه drightin

: معنی drightin به فارسی

به هم چسباندن یا جمع کردن چند چیز.