معنی فارسی drinkless
B1حالتی که در آن شخص از نوشیدنیها (به ویژه الکل) پرهیز میکند.
A state of abstaining from drinks, especially alcoholic beverages.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت برای یک ماه بدون نوشیدنی باشد تا سلامت خود را بهبود بخشد.
مثال:
She decided to go drinkless for a month to improve her health.
معنی(example):
سبک زندگی بدون نوشیدنیها میتواند به بهبود هیدراسیون منجر شود.
مثال:
The drinkless lifestyle can lead to better hydration.
معنی فارسی کلمه drinkless
:
حالتی که در آن شخص از نوشیدنیها (به ویژه الکل) پرهیز میکند.