معنی فارسی drinky

B1

حالت تشنگی یا اشتیاق به نوشیدن، به ویژه در شرایطی که شخص به آب یا نوشیده‌های خنک نیاز دارد.

Having a desire to drink, especially in the context of thirst or a celebratory mood.

example
معنی(example):

او بعد از نوشیدن سه لیوان آب بسیار تشنه شد.

مثال:

He felt very drinky after having three glasses of water.

معنی(example):

جو شاداب در مهمانی باعث شد که همه لبخند بزنند.

مثال:

The drinky atmosphere at the party made everyone smile.

معنی فارسی کلمه drinky

: معنی drinky به فارسی

حالت تشنگی یا اشتیاق به نوشیدن، به ویژه در شرایطی که شخص به آب یا نوشیده‌های خنک نیاز دارد.