معنی فارسی droningly

B1

به شیوه‌ای یکنواخت و بدون تنوع صحبت کردن یا خواندن.

Speaking or reading in a monotonous and unvaried manner.

example
معنی(example):

او به طور یکنواخت صحبت کرد و این باعث شد که همه نتوانند به خوبی توجه کنند.

مثال:

She spoke droningly, making it hard for everyone to stay attentive.

معنی(example):

محاضره به طور یکنواخت ادامه یافت و این باعث شد که حضار نگران شوند.

مثال:

The lecture proceeded droningly, leaving the audience anxious.

معنی فارسی کلمه droningly

: معنی droningly به فارسی

به شیوه‌ای یکنواخت و بدون تنوع صحبت کردن یا خواندن.