معنی فارسی droopier

B1

وضعیت ناتوانی و بی‌حالی شدیدتر نسبت به قبل، به خصوص در اشاره به موجودات زنده.

In a more drooping or sagging state; showing more signs of tiredness or weakness.

adjective
معنی(adjective):

Tending to droop; sagging; wilting.

example
معنی(example):

این گیاه امروز نسبت به دیروز چروک‌تر به نظر می‌رسد.

مثال:

This plant looks droopier than it did yesterday.

معنی(example):

او بعد از اینکه قهوه صبحگاهی‌اش را از دست داد احساس چروک‌تری کرد.

مثال:

He felt droopier after missing his morning coffee.

معنی فارسی کلمه droopier

: معنی droopier به فارسی

وضعیت ناتوانی و بی‌حالی شدیدتر نسبت به قبل، به خصوص در اشاره به موجودات زنده.