معنی فارسی drossiness
B1دمدمی بودن، به معنی وجود ناخالصی یا کیفی غیرقابل قبول در نوشتار یا تولیدات.
The state or quality of being drossy; containing worthless material.
- NOUN
example
معنی(example):
دمدمی بودن این مقاله خواندن آن را دشوار کرد.
مثال:
The drossiness of the essay made it hard to read.
معنی(example):
در شعر او دمدمی بودن غیرقابل انکار بود.
مثال:
There was an unmistakable drossiness in his poetry.
معنی فارسی کلمه drossiness
:
دمدمی بودن، به معنی وجود ناخالصی یا کیفی غیرقابل قبول در نوشتار یا تولیدات.