معنی فارسی drostdy
B1دراستدی، محلی که در آن ادارات دولتی محلی فعالیت میکردند.
A historical building that served as the local government office.
- NOUN
example
معنی(example):
دراستدی روزگاری مرکز حکومت محلی بود.
مثال:
The drostdy was once the center of local government.
معنی(example):
جلسات برای بحث در مورد مسائل جامعه در دراستدی برگزار میشود.
مثال:
Meetings are held at the drostdy to discuss community issues.
معنی فارسی کلمه drostdy
:
دراستدی، محلی که در آن ادارات دولتی محلی فعالیت میکردند.