معنی فارسی droud
B1حسی ناخوشایند یا بدی که معمولاً به هنگام رویدادهای طبیعی شدید تجربه میشود.
A feeling of discomfort or unease often associated with severe natural events.
- NOUN
example
معنی(example):
او همیشه در شبهای طوفانی حس درودی میکرد.
مثال:
He always felt a sense of droud during the stormy nights.
معنی(example):
در افسانهها، درود اغلب به عنوان نشانهای از بدشگونی ذکر میشود.
مثال:
In folklore, droud is often mentioned as a sign of bad luck.
معنی فارسی کلمه droud
:
حسی ناخوشایند یا بدی که معمولاً به هنگام رویدادهای طبیعی شدید تجربه میشود.