معنی فارسی drug-related
B1هر چیزی که به مواد مخدر مربوط میشود، از جمله جرایم، حوادث و تأثیرات اجتماعی.
Referring to issues, incidents, or activities that are connected to drugs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک حادثه مرتبط با مواد مخدر دیشب رخ داد.
مثال:
There was a drug-related incident last night.
معنی(example):
جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر در حال افزایش است.
مثال:
Drug-related crimes are on the rise in the city.
معنی فارسی کلمه drug-related
:
هر چیزی که به مواد مخدر مربوط میشود، از جمله جرایم، حوادث و تأثیرات اجتماعی.