معنی فارسی druggeries
B1محلهایی برای تهیه دارو، معمولاً شامل مشاورههای پزشکی.
Places where drugs and medicines are sold or compounded.
- NOUN
example
معنی(example):
شهر چندین داروخانه محبوب داشت.
مثال:
The town had several druggeries that were popular.
معنی(example):
مردم برای درمانها و مشاوره به داروخانهها مراجعه میکردند.
مثال:
People visited the druggeries for remedies and advice.
معنی فارسی کلمه druggeries
:
محلهایی برای تهیه دارو، معمولاً شامل مشاورههای پزشکی.