معنی فارسی drummed
B1درام زدن به معنی ایجاد صدا با ضربه زدن به چیزی است، معمولاً به درام یا سطح دیگری.
To produce rhythm by striking a surface, especially in music.
- VERB
example
معنی(example):
او در حین انتظار، انگشتانش را بر روی میز میکوبید.
مثال:
He drummed his fingers on the table while waiting.
معنی(example):
موسیقیدان با انرژی فراوانی بر روی صحنه درام میزد.
مثال:
The musician drummed on the stage with great energy.
معنی فارسی کلمه drummed
:
درام زدن به معنی ایجاد صدا با ضربه زدن به چیزی است، معمولاً به درام یا سطح دیگری.