معنی فارسی drummock
B1دراموک، نوعی وسیله یا شیء مرتبط با طبل یا سازهای کوبهای.
An object with a connection to drums or percussion instruments.
- OTHER
example
معنی(example):
آنها در انباری قدیمی یک دراموک پیدا کردند.
مثال:
They found a drummock in the old warehouse.
معنی(example):
دراموک در مراسم باستانی استفاده میشد.
مثال:
The drummock was used in ancient ceremonies.
معنی فارسی کلمه drummock
:
دراموک، نوعی وسیله یا شیء مرتبط با طبل یا سازهای کوبهای.