معنی فارسی drunken driving
B2رانندگی در حالتی که فرد مشروبات الکلی مصرف کرده و تحت تاثیر آن است.
Driving a vehicle while being intoxicated, which is both dangerous and illegal.
- NOUN
example
معنی(example):
او در آخر هفته گذشته به خاطر رانندگی مست بازداشت شد.
مثال:
He was arrested for drunken driving last weekend.
معنی(example):
رانندگی مست میتواند به جریمههای سنگین و تعلیق گواهینامه منجر شود.
مثال:
Drunken driving can result in heavy fines and license suspension.
معنی فارسی کلمه drunken driving
:
رانندگی در حالتی که فرد مشروبات الکلی مصرف کرده و تحت تاثیر آن است.