معنی فارسی drunken-driving
B2عمل رانندگی در حالتی که فرد مشروبات الکلی مصرف کرده است.
The act of driving while under the influence of alcohol, which poses a serious risk.
- NOUN
example
معنی(example):
قانون در مورد موارد رانندگی مست سختگیرتر شده است.
مثال:
The law has become stricter regarding drunken-driving cases.
معنی(example):
آموزش کلید پیشگیری از حوادث رانندگی مست است.
مثال:
Education is key to preventing drunken-driving incidents.
معنی فارسی کلمه drunken-driving
:
عمل رانندگی در حالتی که فرد مشروبات الکلی مصرف کرده است.