معنی فارسی dry-blew
B1خشککردن موها با سشوار که در زمان گذشته اتفاق افتاده است.
The past tense of dry-blow, indicating the action of drying hair in the past.
- VERB
example
معنی(example):
او قبل از مهمانی موهایش را خشک کرد.
مثال:
She dry-blew her hair before the party.
معنی(example):
بعد از دوش گرفتن، او به سرعت موهایش را خشک کرد تا آماده باشد.
مثال:
After the shower, he quickly dry-blew to be ready.
معنی فارسی کلمه dry-blew
:
خشککردن موها با سشوار که در زمان گذشته اتفاق افتاده است.