معنی فارسی drysaltery

B1

داروسازی، محلی که در آن مواد شیمیایی و نمک‌ها ذخیره و به فروش می‌رسند.

A place or establishment where the products of drysalters are sold.

example
معنی(example):

داروسازی یک مرکز برای بازرگانان محلی بود.

مثال:

The drysaltery was a hub for local merchants.

معنی(example):

او در دوران جوانی در یک داروسازی کار می‌کرد.

مثال:

He worked in a drysaltery during his youth.

معنی فارسی کلمه drysaltery

: معنی drysaltery به فارسی

داروسازی، محلی که در آن مواد شیمیایی و نمک‌ها ذخیره و به فروش می‌رسند.