معنی فارسی ductal
B2مرتبط با داکتها یا کانالها، معمولاً در زمینههای پزشکی.
Relating to or affecting duct(s) in the anatomical context.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیستم داکتال در بدن به انتقال مایعات کمک میکند.
مثال:
The ductal system in the body helps transport fluids.
معنی(example):
او در کلاس زیستشناسیاش به بررسی مسیرهای داکتال پرداخت.
مثال:
She studied the ductal pathways in her biology class.
معنی فارسی کلمه ductal
:
مرتبط با داکتها یا کانالها، معمولاً در زمینههای پزشکی.