معنی فارسی dull-witted

B2

دچار کندذهنی و فاقد هوش یا تیزبینی؛ به فردی اطلاق می‌شود که به سرعت نمی‌تواند فکر کند.

Lacking quickness of perception or intellect; slow in understanding or thinking.

adjective
معنی(adjective):

Having a dull, blunt wit or mind; unintelligent.

example
معنی(example):

او به دلیل عدم تفکر سریع اغلب به عنوان فرد احمق شناخته می‌شد.

مثال:

He was often called dull-witted for his lack of quick thinking.

معنی(example):

احمق بودن می‌تواند نقش موثری در مشارکت در گفتگوهای زودگذر ایجاد کند.

مثال:

Being dull-witted can make it challenging to engage in witty conversations.

معنی فارسی کلمه dull-witted

: معنی dull-witted به فارسی

دچار کندذهنی و فاقد هوش یا تیزبینی؛ به فردی اطلاق می‌شود که به سرعت نمی‌تواند فکر کند.