معنی فارسی dullery
B1کسلکننده گی به معنای حالت یا کیفیت خستگی و بیروحی، بیحالی و بیانگیزگی.
The state of being dull; lack of interest or excitement.
- NOUN
example
معنی(example):
این ارائه پر از کسلکننده گی بود و نتوانست توجه را جلب کند.
مثال:
The presentation was filled with dullery and failed to capture attention.
معنی(example):
در دنیایی پر از کسلکننده گی، ایدههای درخشان بیشتر درخشان میشوند.
مثال:
In a world full of dullery, bright ideas shine even more.
معنی فارسی کلمه dullery
:
کسلکننده گی به معنای حالت یا کیفیت خستگی و بیروحی، بیحالی و بیانگیزگی.