معنی فارسی dumbfound
B2 /ˈdʌm.faʊnd/شگفتزده کردن به عمل ایجاد از تعجب عمیق در فرد اشاره دارد.
To confuse or astonish someone greatly.
- verb
verb
معنی(verb):
To confuse and bewilder; to leave speechless.
example
معنی(example):
حقه شعبدهباز توانست مخاطب را به حیرت بیندازد.
مثال:
The magician's trick managed to dumbfound the audience.
معنی(example):
من از خبر غیرمنتظره متحیر شدمت.
مثال:
I was dumbfounded by the unexpected news.
معنی فارسی کلمه dumbfound
:
شگفتزده کردن به عمل ایجاد از تعجب عمیق در فرد اشاره دارد.