معنی فارسی dumbs

B1

احمق، کسی که درک کمتری از موضوعات دارد یا به طور عمومی دارای رفتارهای ناپخته است.

A person lacking intelligence or good judgment.

verb
معنی(verb):

To silence.

معنی(verb):

To make stupid.

معنی(verb):

To represent as stupid.

معنی(verb):

To reduce the intellectual demands of.

example
معنی(example):

بچه‌ها او را احمق نامیدند چون بازی را نمی‌فهمید.

مثال:

The kids called him a dumb for not understanding the game.

معنی(example):

او وقتی که در جلوی همه زمین خورد، احساس احمق بودن کرد.

مثال:

He felt like a dumb when he tripped in front of everyone.

معنی فارسی کلمه dumbs

: معنی dumbs به فارسی

احمق، کسی که درک کمتری از موضوعات دارد یا به طور عمومی دارای رفتارهای ناپخته است.