معنی فارسی duncehood
B1احمق بودن، دورهای که در آن فرد به دلیل ناتوانی در فهم یا یادگیری مورد تمسخر قرار میگیرد.
The condition of being considered slow or foolish in learning.
- NOUN
example
معنی(example):
احمق بودن او در کلاس اغلب مورد شوخی قرار میگرفت.
مثال:
His duncehood was often joked about in class.
معنی(example):
احمق بودن وضعیتی دائمی نیست و میتواند با تلاش تغییر کند.
مثال:
Duncehood is not a permanent state; it can be changed with effort.
معنی فارسی کلمه duncehood
:
احمق بودن، دورهای که در آن فرد به دلیل ناتوانی در فهم یا یادگیری مورد تمسخر قرار میگیرد.