معنی فارسی durned

B1

در این جمله، durned به معنی خراب کردن یا از دست دادن چیزی است.

To ruin or waste something.

adjective
معنی(adjective):

Darned.

example
معنی(example):

او آنقدر خسته بود که کار را خراب کرد.

مثال:

She was so tired that she durned the task.

معنی(example):

او فرصت صحبت در این رویداد را خراب کرد.

مثال:

He durned the opportunity to speak at the event.

معنی فارسی کلمه durned

: معنی durned به فارسی

در این جمله، durned به معنی خراب کردن یا از دست دادن چیزی است.