معنی فارسی durning
B1در اینجا، durning به معنای ادامه دادن یا درگیر بودن در یک فعالیت است.
The act of continuously engaging in an activity.
- VERB
example
معنی(example):
او تلاشهای خود را برای بهبود ادامه داد.
مثال:
She kept durning her efforts to improve.
معنی(example):
در طول این فرآیند، آنها درسهای ارزشمندی آموختند.
مثال:
Durning the process, they learned valuable lessons.
معنی فارسی کلمه durning
:
در اینجا، durning به معنای ادامه دادن یا درگیر بودن در یک فعالیت است.